عدم مشارکت مردمی از مسائل عمدهای است که کشور ما از آن رنج میبرد. به این معنا که در فرایند برنامهریزی ، تصمیمگیری و اجرای یک طرح ، مردم یا اصلاً نقشی ندارند و یا نقش کمرنگی دارند و این مسئله ریشههای تاریخی دارد. نبود حکومتهایی که از مشروعیت مردمی برخوردار بودهاند، میتواند بارزترین مصداق آن باشد مثل حکومتهای پاتریمونیالیستی و استبدادی در تاریخ گذشتهی کشور . شناخت نیازها و خواستههای مردم میتواند دادههای مفیدی برای ترسیم ویژگیهای اصلی جامعهی شهری ، سیاستگذاری و برنامهریزی واقعبینانه و نقد ساختاهارها و روشهای موجود فراهم آورد. به هر حال پس از مطرح شدن الگوی حکمروایی خوب یا نظام اداره خوب، در جهان که اکثرکشورهای در حال توسعه، امروزه از این الگو استفاده میکنند و کشورهای در حال توسعه فاقد ابزارهای اجرایی آن هستند ، لازم است بازنگری کلی درشیوهای حکومتی و مدیریتی این کشورها صورت گیرد زیرا پس از مشاهده مشکلات بسیار ناشی از شیوهی مدیریتی متمرکز ، میتوان به این نتیجه رسید که برای دسترسی به توسعهی منطقهای و ناحیهای باید خود مردم را درگیر کرد به طور معمول در حوزهی برنامه ریزی و طراحی شهری، خواستهای مردم غایب است و برنامه ریزان و طراحان در بسیاری مواقع بدون در نظر گرفتن نقطه نظرات مردم برای آنها تصمیم گیری میکنند. این منحصر به ایران نبوده و دغدغهی بسیاری ازجوامع بشری است.
ادامه مطلب ...